بنام خدا

جمهوری اسلامی بود.

خیلی وقت نبود که در اتوبوسهای شرکت واحد قسمت خانمها و آقایون جداسازی شده بود.

راهی دانشکده توی واحد ایستاده بودم و درو دیوار و آدمها رو نگاه میکردم.

بدون اطلاع قبلی یه صدای جیغ وحشتناک توی اتوبوس طنین انداخت و نزدیک بود زهله من بترکه.

لرزه به تمام وجودم افتاده بود و کل بدنم یخ کرده بود.

یه جَوون که روی صندلی کنار شیشه نشسته بود یکسره جیغ میزد و با وحشت میخواست چیزی بگه که لکنت زبون گرفته بود و بریده بریده صحبت میکرد.

دیوونه ها توی شهر کم نیستند. از مشکلات و افسردگی و روان پریشی و مصرف نکردن داروی سر وقتشون باعث میشه یک دفعه بزنه بالا و جلوی همه قات بزنن.

شاید شما هم نمونه ای از این قبیل دیده باشید.

بعضی ها پوزخند میزدند و مسخره میکردند.

بعضیها بی تفاوت و بعضیها هم که مثل من از نزدیک پخ شده بودند هنوز میلرزیدند.

کمی که صداش صاف شد و تونست خودش رو کنترل کنه با ترسی که هنوز توی کلامش بود گفت: آهای مردم آماده باشید، مواظب باشید، هوشیار باشید که اجنه ها و حرومزاده ها دارن به ما حمله میکنند و میخوان بر ما حکومت کنند......

بعضیها بهش نگاه میکردند و با صدا و بی صدا میخندیدند.

تعدادی بی تفاوت و بعضیها هم که مثل من بی دنگ میدنگیدند و با شنیدن این حرفها مطمئن بودند که شبی پر از کابوس خواهند داشت، به دقت به حرفاش گوش میدادند.

جَوونک چند باری حرفاش رو تکرار کرد و یک چیزهائی هم از نقشه ها و برنامه های جنها و حرومزاده ها گفت.

طوری به اطراف نگاه میکرد و به خودش میلرزید که انگار داره میبینشون..

بعضیها میگفتند آخی جوون بیچاره ه ه  ه! چی میکشن بابا ننش. خدا شفاش بده ایشاالله.

یادمه اونروزا هرکس در هر پست و مقامی بود، حساب حروم حلالش رو داشت و حتی مراقب مکالمات تلفنی خود از ادارات هم بود که خدای نکرده توی مکالمه هاش حرف شخصی نزده باشه که مدیون بیت المال بشه.

زنها و مردها در اداره جات و ارگانها به همدیگه خواهر و برادر میگفتند و وقتی رو در رو صحبت میکردند، نگاهشون به در و دیوار بود که مبادا شیطون بره توی جلدشون.

حالا امروز ..... بیت المال رو با جاش میبرند.

ناموس بازی و صیغه بازی که شده نقل و نبات.

چه کارهائی که زنهای شوهردار و مردها زن دار نمیکنند..

خیلی کارها که امروزه از مقامات سر میزنه گویای بد ذاتی و تأثیر نان حرام و به قول قدیمی ها از تخم نا بسم الله بابا ننشونه.

آخه کدوم وجدان انسانی میتونه هزاران میلیارد دزدی کنه و ادعا کنه حرومزاده نیست؟

آخه کدوم وجدان بیدار از مقامات ارشد مملکتی میتونه این فساد رو ببینه و اقدام عاجل و قاطعی نکنه و ادعا کنه حرومزاده نیست؟

از لقمهء حرومه که آدم دزد و حرومزاده میشه...

بانکهای اسلامی با نزول دادن و ربا خواری، همهء مردم رو حروم خور و بی غیرت کردند.

آدم یاد فیلم ملک سلیمان میفته که چطور ارواح پلید در کالبد انسانها رخنه میکردند و آدمها شرور میشدند.

امروزه آدمهای خوب در حاشیه هستند و اینگونه آدمهای جن زده و حرومزاده با حمله ای ناجوانمردانه و با آرایش و ظاهری موجه،  جان و مال و ناموس مردم را به تاراج میبرند.

چنان به وضوح در بی عدالتی و بی انصافی و حرام و حلال کردن بی پروا عمل میکنند که گوئی نه مرگ را باور دارند، نه محکمه عدل الهی، که به زودی برپا خواهد شد.. ایشالله

جالب است که خود ایشان در کسوت آموزگار توحید و نبوت و امامت و عدل و معاد هستند و در باطن هیچکدام را قبول ندارند.

این روزها که به یاد آنروز و صحبتهای آن جوانک میافتم، یقین میکنم که تنها عاقل حاضر در اتوبوس فقط و فقط او بود.

مسافران اتوبوس شرکت واحد مسیر سمنگان نبش میدان رسالت - اقبال لاهوری نبش میدان امام حسین.

او امروز کجاست؟

یعنی میشه پیداش کرد و لباش رو بوسید.

و ازش پرسید، حضرت سلیمان عصر ما کی میاد و ما رو از دست این حرمزاده ها و اجنه ها نجات میده؟

اونروزا که مردم در حلال و حروم خود دقیق بودند میشد حریف اجنه ها و حرومزاده ها شد.

ولی امروز انقدر قوی شدند که فقط خدا حریفشونه.

و همین از نشونه های ظهور آقاست (عج)...... ایشاالله