شده از چیزی بترسید ؟

چه سؤالیه ؟؟؟؟؟

خوب معلومه که شده....

شده تا حالا به خاطر ترس بیجا و یا حتی بجا، یک خسارت سنگین به خودتون وارد کرده باشید؟

مثل اینکه از سوسک بترسید و با یک جهش ناگهانی به یک وسیله گرانبها مثل گلدون برخورد کنید و شپلق .....

دیدید وقتی متوجه میشوید بیخودی ترسیده اید چه حس بدی پیدا میکنید؟

مخصوصاً اگه به واسطه اون ترس به خودتون خسارت وارد کرده باشید..

من با ترسهای غیر ارادی مثل پخ و چخ و اینا کاری ندارم...

منظورم ترسهائی که از مار و مور و سگ و گرگ و سوسکه هم نیست...

بیشتر نگاه من به ترسهایی هست که باعث میشه ما از شنیدن یا گفتن حرف حق فرار کنیم و از حقوق خودمون به نفع یک مشت زیاده خواه چشم پوشی کنیم..

یا با ملاحظه و ترس از مقام بالاتر اشتباهاتش را به او گوشزد نکنیم و باعث خسارتهای سنگین به جامعه یا سازمان مربوطه بشیم...

مطمئن باشید با این کارمون شریک ظلم و حماقتهای خسارت بار مدیرهامون شدیم و چه بسا فردای محشر در پیشگاه الهی پاسخی برای این رفتار احمقانه و ظالمانه خودمون نداشته باشیم...

اصل مطلب....

این که میخونی ممنونم...

اینکه نظر میذاری ممنونم...

 

اینکه تشویق میکنی ممنونم...

اینکه نصیحت میکنـــی ممـنونم...

اینکه کَل میذاری و آدمو مجبور به مطالعه میکنی هم ممنونم ....

ولی از اینکه به خاطر ترس بیجا، خودت و دیگران رو تشویق به فرار از حقیقت میکنی برات متأسفم...

هدف اصلی من از نوشتن وبلاگ اینه که جامعه رو از دید خودم بررسی کنم و تفسیر خودمو ارائه بدم، تا اگر ظلمی واقع شده باشه ، موضع من در برابر آن مشخص باشه،  تا در پیشگاه الهی معلوم باشه کدوم طرفی هستم و سعی دارم نظر امروز خودم رو با دو خط نوشته در برائت از ظالم نشان بدهم ...

عمر ما کوتاه است ....

کوتاهتر از تصور ....

ظلم بسیار است ....

بسیار تر از تصور ...

از بین بردن آنها هم تا زمان ظهور آقا (عج) کار ما نیست...

ولی به عنوان یک انسان مسئول رفتار خود و حاکمانمان هستیم ...

به قول مقام معظم رهبری ، باید در برابر هر فتنه ای اعلام موضع کرد ..

دروغگوئی .. زیاده خواهی ... حزب بازی و فامیل بازی ... چپاول بیت المال ... درنظر نگرفتن حقوق حقه مردم ... فراموش کردن جایگاه اصلی بعد از رسیدن به قدرت در اکثر مدیران ... دو دوزه بازی و چهره پردازی ... نمایشهای کاذب از رضایتمندی مردم ...همه و همه، فتنه های دغل بازان این زمانه هستند که اگر موضع ما در موردشان روشن نباشد ، فردای قیامت جوابی برای رهائی نخواهیم داشت .... و بدون بهره دنیوی، شریک آنها به حساب خواهیم آمد...

باید اعلام موضع کنیم تا حداقل از یاران ظلم به حساب نیائیم...

واقعاً متأسفم برای عده ای که از خواندن اینگونه مطالب هم واهمه دارند....

ترس بیجای امروز شما باعث سرافکندگی و پشیمانی فردای شما خواهد بود که برای اندک مطاع دنیا اینگونه در برابر حقایق سکوت میکنید ....

ما بر اکثر ترسهایمان تسلط نداریم....

ولی ترس بیجای از حاکمان مانع پیشرفت جامعه است..

کسانی که در برابر نظرات و انتقادات، به جای اصلاح خود و یا پاسخ منطقی موضع خصمانه میگیرند ترسوترند... حتی اگر حاکم باشند...

اگر ما اشتباه میگوئیم  باز هم با  ارائه ندادن استدلالهای خود در مسیر غلط دیگری قدم بر میدارید .. که اگر در نوشته هایمان تهمت ناروائی به شخصی حقیقی یا حقوقی وجود دارد و شما دلیلی بر حقانیت او دارید و سکوت میکنید باز هم مسئولید ..

 

با توکل به خدا از مشکلات نترسید ، که ترس از مشکلات و پناه بردن به عافیت طلبی ضرر جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت...

مولاعلی (علیه السلام) شایسته فرمودند: «بزرگترین گناه ترس است»

بترسی باید بری..

نترسی هم باید بری..

نباشد ما که مجبور به مردن هستیم برای چند صباحی زندگی بیشتر پیش خدا و پیغمبرش رو سیاه باشیم...

امروز اگر فقط تماشاچی باشیم ..... فردا !!!!

که ابو سعید میگه ...

حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای

گفت یا آب است یا خاک است یا پروانه ای

گفتمش احوال عمرم را بگو این عمر چیست؟

گفت یا برق است یا باد است یا افسانه ای

گفتمش اینها که میبینی چرا دل بسته اند؟

گفت یا خوابند یا مستند یا دیوانه ای

گفتمش احوال عمرم را پس از مردن بگو

گفت یا باغ است یا نار است یا ویرانه ای...

وقتی که زندگی با یک جان ( بر خلاف بازیهای کامپیوتری ) در حال گذران است و پایان آن هم رسیدن به لقاء الله است ..... همهء‌ گلوله ها مشقی .. و همه خنجر های چوبی است..

پ.ن - فقط باید از خدا و از لحظه حضور در صحرای سوزان محشر ترسید، که بخاطر ترس بیجا از حاکمان ظالم و دم نزدن برای عافیت طلبی زودگذر دنیوی، خدای نکرده در صف یاران آنها قرار گیریم، و یکسره با آنها راهی دوزخ شویم...... و هیچ راه فراری هم نداشته باشیم... ناراحت